این روزا خیلی ها برای صعود به دماوند دارن تمرین می کنن و تابستونم نامردی نکرده و بالاترین دماهای ممکن رو از خودش نشون می ده. یادم نمیاد هیچ وقت انقدر از دست گرما فراری و کلافه شده باشم و شاید دلیلش اینه که سال های پیش انقدر توی تابستون سفر نمی کردم و فعالیت های خارج از خونه نداشتم.
توی اولین تمرین و کوهنوردی ای که بعد از مدت ها داشتیم، به قدر کافی به مسئله احتمال بروز گرمازدگی توجه نکرده بودم و البته علائم اولیه اش رو توی خودم نمیشناختم.
توی اولین تمرین و کوهنوردی ای که بعد از مدت ها داشتیم، به قدر کافی به مسئله احتمال بروز گرمازدگی توجه نکرده بودم و البته علائم اولیه اش رو توی خودم نمیشناختم.
1/لبام خشک شده بود
2/پوستم رو به سردی می رفت
3/میل به حرف زدن، 4/منطقی فکر کردن، 5/خوردن و 6/آشامیدنم رو از دست داده بودم
7/حالت تهوع داشتم
8/نفس هام جا نمیافتاد
9/از اینکه انقدر بی انرژی ام رنج می بردم
10/بعضی لحظات احساس می کردم از شدت گرما دارم خفه می شم و دقیقا حس مشابه غرق شدن داشتم
همه ی این علائم اولیه گرمازدگی از اینجا میومد که من با بی دقتی لباسی تنم کرده بودم که خنک و گشاد نبود، بلکه گرما رو درون خودش نگه می داشت و بیشتر برای کوهنوردی بهاری، پاییزی و زمستونی مناسب بود. جالب اینه که به درجه ای از بی منطقی رسیده بودم که برای درآوردن و عوض کردن لباسم تلاش نمی کردم و این خودش یکی از علائم گرمازدگیه که
11/نمی تونید درست تصمیم بگیرید و گیجید.
تمام این چیزها هم مسلما به این نشونه ختم می شه که
12/میزان اهمیتتون به دیگران کم می شه.
گرچه این ها نشونه هایی بودن که صرفا توی من ظاهر شدن و ممکنه برای دیگران در درجات مختلف گرمازدگی کمی متفاوت باشه و به نظرم هر کسی باید نشونه های اولیه گرمازدگی رو به خصوص توی خودش بدونه و برای اینکار بهتره با یه سرچ و خوندن مقالات مرتبط به یه آگاهی نسبی ای در موردش برسه و برای همچین موقعیتی با پیشگیری و بردن وسایل ضروری خودش رو آماده کنه. مثلا برای من بردن یه لباس خنک تر، یه بطری شربت آبلیمو، یه بطری آب یخ زده و توجه به اینکه می تونم شالم رو خیس کنم و روی گردن و صورتم بندازم می تونست و می تونه خیلی مفید باشه.
گروه آموزشی ویدوآل یه ویدئو آموزشی خیلی خوب در مورد گرمازدگی داره که اینجا گذاشتمش، اگه دوست داشتید ببینید.