همهی داستانها به ایدهای برای شروع نیاز دارن. یه ایده و یا یه موضوع میتونه مثل چسبی قوی عمل کنه تا آغاز و میانه و پایان یه داستان رو بهم وصل کنه. اگه دوست داری دست به قلم بشی و ایدهای نداری میتونی از هوش مصنوعی کمک بگیری. مخصوصا چت GPT، اما بهت پیشنهاد میکنم قوهی تخلیت رو دست کم نگیری و بزاری خلاقیتت تو رو به یه ایدهی خفن برسونه. این ایده رو ممکنه از کتابهایی که خوندی و همینطور فیلمهایی که دیدی بدست بیاری.
چطوری بفهمیم یه ایده به درد داستان کوتاه می خوره یا نه؟
- طول داستان شما برابر است با تعداد شخصیتها به اضافهی تعداد مراحل و یا صحنهها، مکانهای دیدنی، ضربدر ۷۵۰ کلمه در تعداد رشتههای مایس Miceای که داریم تقسیم بر ۱.۵. (برای فهمیدن مفهوم مایس به این مقاله مراجعه کنین)
- L= ((C+S) 750×M) ×1/1.5
- L =طول
- C = شخصیتها
- S = مراحل
- M = رشته های MICE
چطوری به این فرمول رسیدیم؟
هر شخصیت و یا لوکیشنی که اضافه میکنیم، به طور متوسط بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه به داستان اضافه میکنه. شاید سعی کنیم این کار رو کمتر انجام بدیم اما هر بار که شخصیتی رو وارد میکنیم اونا از بودجه کلمات ما استفاده میکنن. هر بار که شخصیت توی یه مکان دیدنی قرار میگیره، هزینهای از بودجه کلمات ما رو داره، چون باید از کلمهها برای توصیف مصرف کنیم.
این ۷۵۰ کلمه میانگین این ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمهست. بنابراین تعداد شخصیتها و تعداد مراحل و یا مکانها رو با هم جمع میکنیم و بعدش توی همین ۷۵۰ ضرب میکنیم. حواسمون باشه هر رشته از عناصر سازندهی مُپشَر یا مایس MICE این پتانسیل رو داره که داستان رو نصف کنه چون باید سعی کنیم در طول داستان زنده نگهش داریم تا داستان ادامه پیدا کنه. بنابراین اگه سه تا رشته داریم در سه ضربش میکنیم.
این تقسیم بر ۱.۵ ترفند ریاضی هست که طولش رو جای سه برابر نصف میکنه.
چی شده؟
مغزت منفجر شد؟ کمک میخوای؟
این فرمول به عنوان یه ابزار تشخیصی برای پیدا کردن طول داستان مفیده. اگه بگیم داستانی داریم که دربارهی هشت برادره که در جستجوی قاره آمریکا هستن، خب این یه داستان کوتاه ۲۵۰ کلمهای کوتاه نمیشه. این فرمول بهمون کمک میکنه تشخیص بدیم چطوری یه داستان رو کوتاه نگه داریم. بنابراین برای یه داستان کوتاه حداکثر دو کاراکتر و یه مکان داریم و باید ببینیم که این دو تا شخصیت توی چجور چالشی هستن.