درباره چالش آسیب پذیری؛ چالشی برای بهبود شرم فلج کننده

دفترچه چالش آسیب پذیری ترجمه سعید دانشمندی:

خلق دنیایی که در آن همه برای خودشان بودن احساس راحتی کنند.

داستان شما شاید کلیدی باشد که زندان فرد دیگری را می‌گشاید از به اشتراک گذاشتن آن نهراسید.

چالش آسیب پذیری چیست؟

چالش آسیب پذیری جنبشی است که آدم‌ها را به بروز دادن و آسیب پذیر بودن در رسانه‌های اجتماعی تشویق می کند. آسیب پذیری درگاه معتبر بودن است. ما نمی‌توانیم خود واقعیمان باشیم بی آنکه آسیب پذیر باشیم. اگر شجاعت برداشتن نقاب‌هایمان و افشا کردن حقیقت‌هایمان را بیابیم، نه تنها به ما کمک می‌کند واقعی‌تر باشیم، بلکه به دیگران نیز کمک می‌کند که احساس کنند تنها نیستند. در دنیایی که همه‌ی ما به اشکال مختلفی به هم مرتبط هستیم، بیش از هر زمانی دچار انفصال شده‌ایم. این بدان خاطر است که بیشتر آنچه در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شود تمام حقیقت نیست. ما اغلب تنها بهترین وجوه مردم را می‌بینیم و با خود می‌اندیشیم چرا” زندگی ما انقدر کامل نیست؟” ما خودمان را با این آدم‌ها مقایسه می‌کنیم که بیش از پیش موجب گسستن ما از خودمان و دیگران می‌گردد. این امر می‌تواند طوفانی از شرم به راه بیاندازد که باعث می‌شود ما احساس کنیم مشکلی داریم و به نوعی کمتر به شمار می‌رویم.

چرا متوقفش نکنیم؟

در عوض، بیایید آغاز به اشتراک گذاری حقیقت وجودمان کنیم و از قدرت اینترنت به عنوان ابزاری برای ارتباط حقیقی استفاده کنیم همیشه آسان نیست اما اگر جسارت در میان گذاشتن داستان خودمان را داشته باشیم می توانیم الهام بخش دیگران باشیم که همین کار را بکنند، نتیجه ی چنین کاری خلق دنیایی می‌شود که همه برای خودشان بودن احساس راحتی کنند.

من تصمیم دارم ماموریت زندگی ام این باشد که خودم باشم – به عبارتی واقعی ترین نسخه از خودم این فقط برای من نیست بلکه برای دیگران نیز هست. باور دارم هر قدر با خودم صداقت بیشتری داشته باشم میتوانم بهتر به دیگران کمک کنم و در زندگی آنها تاثیرگذارتر باشم. میدانم که به دنیا آمدن در کانادا و داشتن دوستان و خانواده ای که دوستم دارند خوشبختی بزرگی است به این علت فکر میکنم وظیفه ای دارم مبنی بر حضور جانانه در عرصه ی کمک به مردمی که از بخت کمتری برخوردار بوده انند. با این تفاسیر، من تصمیم دارم برای ۳۰ روز آینده نقابم را بردارم و کاملاً آسیب پذیر باشم. هر روز پستی خواهم نوشت درباره ی چیزی که از چشم دنیا پنهان کرده ام. چالش آسیب پذیری از کجا آمد؟ چالش آسیب پذیری به عنوان فرصتی آغاز شد برای آنکه من نقابم را بردارم و بخشی از خودم را به اشتراک بگذارم که می‌پنداشتم نمی‌توان دوستش داشت احساس شرم زیادی می‌کردم به طرز افراطی خجالتی بودم و اهمیت زیادی می‌دادم به آنچه مردم درباره‌م فکر میکردم پس از سال‌ها رشد فردی احساس میکردم آماده ام درد درونی ام را برای دنیا عیان کنم. با اشتراک گذاری چند پست از صمیم دل در رسانه های مجازی شروع کردم و واکنشها شگفت انگیز بودند بیش از هر زمان دیگری لایک، عشق، کامنت‌های محبت آمیز و پیام‌های الهام بخش دریافت کردم. پس از آن خودم را به چالش کشیدم که به مدت ۳۰ روز هر روز چیزی درباره خودم آشکار کنم. برخی از پست‌هایم از درد بسیار عمیق نقل می‌کردند برخی آمیخته به طنز بودند و تعدادی قدرت بسیار را نشان می دادند.

همه ی آن‌ها یک نقطه اشتراک داشتند. آن‌ها پاسخ‌های تشویق کننده و محبت آمیزی از دوستان نزدیک، دوستان قدیمی و دوستانی دریافت کردند که هنوز ملاقاتشان نکرده‌ام. فکر می‌کنم علت چنین حمایت و بازخورد مثبتی برخاسته از اصالت موجود در داستان‌ها بود. هر آنچه به اشتراک می‌گذاشتم حقیقی بود و در دنیایی با این حجم از دروغ تفاوت خوشایندی بود.

پس از اتمام چالش و دیدن مزایای آن در توسعه شخصی‌ام، من آدم‌های دیگر را به مشارکت در چالش دعوت می کنم تا تفاوت را احساس کنند و جزئی از یک جنبش به سوی پذیرش خویشتن شوند.

چرا چالش آسیب پذیری را امتحان کنیم؟

درد ما ناشی از تفاوت میان کسی است که در حال زیستنش هستیم و کسی که در حقیقت هستیم. یعنی شخصی که نشان می‌دهیم هستیم همواره خود حقیقی‌مان نیست و این موجب رنج می‌شود زیرا احساس می کنیم نیاز به پنهان کردن بخش‌هایی از خودمان داریم. ما نقاب‌های مختلفی می‌زنیم و خودمان را در قالب‌هایی قرار می‌دهیم که با تصاویر بخصوصی منطبق شویم یا که از خودمان در برابر موقعیت‌هایی محافظت کنیم که در واقع خطرناک نیستند. سوء تفاهم نشود. گاهی این نقاب ها ضروری اند اما در بیشتر موارد ما در معرض هیچ خطر آنی نیستیم جز ترس از قضاوت شدن بابت کسی که حقیقتاً هستیم. قصدم کم اهمیت جلوه دادن ترس از قضاوت شدن یا پذیرفته نشدن نیست زیرا احساسی بسیار واقعیست و تعلق یکی از نیازهای اولیه انسان است اما وقتی صادق نیستیم تعلقمان حقیقی نیست زیرا بدون اینکه خود حقیقی‌مان باشیم داشتن ارتباط حقیقی امکان پذیر نیست برای کم کردن شکاف میان آنکه اکنون هستیم و آنکه در حقیقت هستیم نیاز داریم آسیب پذیر باشیم. آسیب پذیر بودن آسان نیست اما اگر بخواهیم بیاموزیم که خودمان را دوست داشته باشیم ضروریست. هر چه بیشتر شرم، ترس، غرور، عشق و شادیمان را به اشتراک بگذاریم بیشتر احساس اتصال داشتن می‌کنیم و بیشتر می‌توانیم به سمت پذیرفتن کامل خودمان قدم برداریم. همه ی ما شرم را احساس می‌کنیم همه‌ی ما درد را تجربه می‌کنیم شما در کشمکش‌هایتان تنها نیستید و اگر در چالش آسیب پذیری شرکت کنید با اطمینان می‌گویم به این نکته پی خواهید برد.

چرا از آسیب پذیر بودن می‌ترسیم؟

ما می ترسیم که آدم‌ها ما را قضاوت خواهند کرد و نخواهند پذیرفت. ما می‌ترسیم که آدم‌ها ما را ضعیف ببینند. ما می ترسیم که از آدم‌ها گسسته خواهیم شد و در نهایت دوستمان نخواهند داشت این ترسها واقعی هستند. ما برای شکوفا شدن به ارتباط و عشق نیاز داریم ما برای بقا به آنها محتاجیم آسیب پذیر بودن موجب گسیختگی ما نمیشود البته که برخی شما را قضاوت خواهند کرد و نخواهند پذیرفت اما آنها از ابتدا هم شما را نمی پذیرفتند. آنها خود واقعی شما را نمی پذیرفتند و در نهایت ما خودمان را نمی پذیریم حقیقت این است که هر چه واقعی تر و آسیب پذیرتر شویم ارتباطمان با خودمان بیشتر خواهد شد و همچنین ارتباطمان با دیگران متاسفانه به ما آموزش داده اند که نقصهایمان را نشان ندهیم ما برنامه ریزی شده ایم که ضعف نشان ندهیم. ناچار شدن برای نقاب زدن بازتاب نپذیرفتن خودمان است که موجب قطع ارتباط بیشتر ما با خود حقیقی مان میشود. تاکید میکنم که برخی نقابها در جوامع امروزی اجتناب ناپذیرند اما متاسفانه به مرور زمان شرطی سازی و تاثیر گذاریهای بیرونی باعث میشوند ما خودمان را در این نقابها گم کنیم. ما هر روز با این اندیشه از خواب برمیخیزیم که جای چیزی در زندگیمان خالیست و نمیدانیم ممکن است چه چیزی باشد ما رنج میکشیم و شرم سهمگینی احساس میکنیم زیرا دیگر نمیدانیم که هستیم و برای ستاندن احساس ارزشمندی مان دست به دامان تاثیرهای خارجی میشویم برای بیحس کردن دردمان، درگیر اعتیادهای گوناگونی میشویم که ما را از خود حقیقی مان دورتر می.کند این روند میتواند منجر به انواع مسائل شود از جمله خشونت خانگی اعتیاد به الکل ،چاقی مادی گرایی افسردگی، اضطراب و حتی خودکشی. شرکت در چالش آسیب پذیری تمام مشکلات شما را حل نخواهد کرد و حتی برای هر کسی مناسب نیست، اما در کنار یک سبک زندگی سالم میتواند گام عظیمی به سمت دوست داشتن و پذیرفتن خویشتن باشد.

اشتراک گذاری آسیب پذیری هایمان

برخی از داستان‌هایی که دیگران در مسیر چالش آسیب پذیری به اشتراک گذاشته اند:

“خب… همه ما داستان‌های خودمان را داریم گاهی به این مسئله فکر می‌کنم من داستانها را میخوانم و می شنوم و برای شجاعت و جسارت دیگران ارزش قائلم من در نبردهایشان قدرت و شایستگی شان را می‌بینم حتی وقتی خودشان احساس بی ارزشی می‌کنند و آنگاه به خودم در آینه نگاه می‌کنم و آنچه در دیگران به عنوان قدرت میبینم در خودم بی ارزش جلوه می‌دهم. من داستان خودم را خفه میکنم و آب می‌‌روم. چرا؟ چرا این کار را می‌کنم وقتی به وضوح برای زخم‌ها و داستان‌های دیگران ارزش قائلم؟ چرا پذیرفتن زندگی خودم انقدر دشوار است؟ هنوز برایم معماست اما من دارم به آرامی یاد می‌گیرم و خودم را مدام به چالش می‌کشم “

سانی آلتیا همرولد

کمالگرایی و رفتارهای کنترل کننده دارند دوباره به زندگی ام نفوذ می.کنند وقتی رها میکنم خیلی راحت تر است. این را میدانم. روزهایی داشته ام که احساس کرده ام و باور داشته ام که هر اتفاقی بیافتد، همه چیز حل می‌شود. همه چیز به دلیلی رخ می‌دهد اخیراً این مفهوم درگیرم کرده است. آیا همه چیز واقعاً به دلیلی رخ می‌دهد؟ منظورم این است که با نگاه کردن به گذشته می‌توانم برای هر چیزی دلیل پیدا کنم اما این بدین معنا نیست که همه چیز به دلیلی رخ می‌دهد. و چرا همچین چیزی مهم است؟ نمی‌دانم اما زندگی آسان تر است زمانی که چنین ایمانی دارم. این معنایش این نیست که درست است. فقط رها کن و نفس بکش من در هر صورت نمی‌توانم کنترلش کنم. من تنها می‌توانم خودم را کنترل کنم. همه چیز خوب است. بالا پایین و هر چه بینابین آنهاست با آن همراه شو از شنا خلاف جهت دست بکش. با جریان همراه شو.

کالین بندر

“برای مدت زیادی، درد تنها یک بار بود که به احساساتم اضافه می‌شد بالا رفتن ،اضطراب، فکر کردن افراطی ذهن با تغییر این نگرش من احساساتم را به عنوان ابزار مهمی برای ابراز حقیقت خام و عشق میبینم. حالا کاتالیزوری است برای عبور از موقعیت‌های آزاردهنده با حرکت رو به جلو از طریق تجربه ام با خانواده و روابط یاد گرفتم که ایرادی ندارد بین خودم و مشکلات یکی از اعضای خانواده با اعتیاد به مواد و سو رفتار فاصله ای قائل .شوم با این تجربه یاد گرفتم که قسمت دردناک در گیر ماندن ،است در حالی که رها کردن قلبم را به سمت و سوی مثبتی گردانده است. احساسات. من سد راه زندگی من نیستند بلکه هدیه‌ی زیبایی است که ارتباط را نه تنها با خودم میسر می‌سازد بلکه با دیگرانی که درگیر یک خانوادهی گرفتار اعتیاد و مشغول یادگیری هستند. احساس صادقانه در دنیایی که خواهان التیام است یک قدرت مثبت است.

ادی مارتین گراهام

خماری پس از آسیب پذیری وجود دارد وقتی رخ میدهند دلم میخواهد خودم را در پتویم بپیچم و در خانه پنهان شوم مانند همین الان امروز به خودم اجازه دادم آسیب پذیر باشم و نتیجه اش احساساتی شدن در یک گردهمایی رهبری بود. معمولاً میتوانم بعد از چند قطره اشک خودم را جمع و جور کنم اما امروز نمیتوانستم گریه ام یا لرزش صدایم را متوقف کنم هنوز صحبت کردن درباره پدربزرگم در عموم چالش انگیز است. تنها چیزی که میخواستم بگویم که در نهایت هم گفتم این بود که حضور در اتاقی با افرادی که در گذشته با او کار کرده بودند افتخار بود و قدردان بودم که جزئی از نسل بعدی رهبرانم که سر میرسند و اجازه پیدا می کنند کارهایی انجام دهند. این هفته ما مشغول بررسی راه‌های گذشته مان بودیم و کشف اینکه چطور شد کارها را به شکل امروزمان انجام می‌دهیم و برنامه ریزی مشتاقانه ی آنچه ما می‌توانیم برای آینده به ارمغان بیاوریم هیجان انگیز است.

جولین دیک

چگونه آغاز کنیم؟

به این جبش بپیوندید و سفر شخصی خود را با دنبال کردن این گامها شروع کنید:

۱. مستندنگاری: آغاز به نوشتن افکارتان روی کاغذ کنید هر چیزی که به ذهن میرسد بنویسید حالت احساسی تان، روابط گذشته، اهداف زندگی، آموخته های زندگی موفقیت های اخیر، شکستهای اخیر، ضعف های درک شده، کشمکش‌های کنونی و غیره. انجام این کار به شما کمک می‌کند که داستان‌ها را از سرتان خارج کنید و خودتان را بهتر درک کنید.

۲. صحبت: قبل از اینکه آنلاین اشتراک گذاری کنید، ممکن است بخواهید این کار را با یک دوست نزدیک و یا عضو خانواده انجام دهید. اطمینان حاصل کنید که نزد کسی اذعان کنید که می‌تواند همراهی بی قضاوت باشد، حضور داشته باشد و بتواند همدلی کند این فرد باید کسی باشد که شما بتوانید برای تمرین شفقت و همراه شدن در داستانتان به او اعتماد کنید. اشتراک گذاری با شخص اشتباه ممکن است اثری عکس چیزی که می‌خواستید داشته باشد و اوضاع را بدتر کند. اگر نمی توانید کسی با این معیارها به خاطر بیاورید سراغ یک درمانگر بروید بابت مراجعه به درمانگر شرمگین نباشید. برعکس این کار می‌تواند تجربه ای غنی و سالم باشد!

۳. حدود: وقتی بطور عمومی اشتراک گذاری را انجام می‌دهید، لازم است حد و مرز داشته باشید. آسیب پذیر بودن بدون حدود آسیب پذیری نیست بلکه اشتراک گذاری افراطی است. پیش از آنکه پست کنید از خود بپرسید چرا این را به اشتراک می‌گذارید؟ اگر در میان گذاشتن داستانتان تلاشی است برای کمک به دیگران از طریق درس گرفتن از تجربه شما، پس صادقانه است اما از طرف دیگر اگر گرفتاری تان را به اشتراک می‌گذارید تا همدلی یا توجه جلب کنید صادقانه نیست یکی از چیزهایی که از دکتر برنه براون، متخصص خودخوانده‌ی شرم و آسیب پذیری یاد گرفتم، این بود که زخم‌های باز خود را به اشتراک نگذاریم. آن‌ها را برای کسانی نگه دارید که بهشان اعتماد دارید و تنها داستان هایی را در رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارید که حل و فصل کرده اید. اگر چیزی پست کنید هنوز با آن درگیر هستید ممکن است اوضاع را بدتر کند زیرا شما بر پاسخ مردمی که آن را می‌بینند کنترلی ندارید. گاهی برای تعیین آنچه برای آسیب‌پذیری باید به اشتراک بگذارید و اشتراک گذاری افراطی مرز باریکی وجود دارد. یک آزمون خوب این است که اگر فکر می‌کنید التیام شما از این داستان وابسته به واکنش بقیه مردم است، آن را بطور عمومی به اشتراک نگذارید.

۴. انتشار: در اولین پست به دوستان و یا دنبال کنندگان‌تان بگویید چه کار می‌کنید و چرا انجامش می‌دهید. سپس، هر روز به مدت ۳۰ روز شروع کنید به اشتراک گذاری درد، شرم، ترس‌ها، عشق و شادیتان اندیشیدن به این ۳۰ سوال به شما کمک می کند این فرآیند را پیش ببرید:


۱. من کی هستم؟

۲. چه بخش‌هایی از زندگی انعکاس دهنده ی اینکه من کی هستم نیست؟

۳. همین الان چه احساسی دارم؟

۴. من چه می‌خواهم؟

۵ مقصود من در زندگی چیست؟

۶ قدردان چه هستم؟

۷. چه چیزهایی را نگه داشته ام که لازم است رهایشان کنم؟

۸. نقاط قوت من کدامند؟

۹. چه چیزی را پنهان میکنم؟

۱۰. از چی می‌ترسم؟

۱۱ . می خواهم در پایان عمرم چگونه از من یاد کنند؟

۱۲ . افسوس چه چیزی را می‌خورم؟

۱۳. عاشق چه چیزی درباره خودم هستم؟

۱۴. چه چیزی را درباره خودم قبول نمی‌کنم؟

۱۵. جای چه چیزی در زندگیم خالی است؟

۱۶. چه چیزی جلویم را گرفته است؟

۱۷. از چه چیزی اجتناب می‌کنم؟

۱۸. از چه چیزی احساس شرمندگی می‌کنم؟

۱۹. نگران چه چیزی هستم؟

۲۰. نسبت به چه چیزی احساس افتخار دارم؟

۲۱. وقتی بچه بودم چگونه بودم؟

۲۲. کدام رویاهای کودکی ام را نادیده گرفته ام؟

۲۳. چه چیزی در زندگیم بیشترین اهمیت را دارد؟

۲۴. در زندگیم از چه چیزی بیشتر می‌خواهم؟

۲۵. در زندگیم از چه چیزی کمتر می‌خواهم؟

۲۶. چه بهانه هایی می‌تراشم؟

۲۷. استرس چه چیزی را دارم؟

۲۸. حقیقی ترین حالت من چگونه است؟

۲۹. چه زمانی در زندگیم بیش از همیشه احساس زنده بودم می‌کردم؟

۳۰. چه زمانی بیشترین احساس خوشحالی را دارم؟


۵. تگ کردن: از هشتگ thevulnerabilitychallenge# برای فراگیر شدن این چالش استفاده کنید.

۶. اشتراک گذاری: در پست آخرتان پس از پایان چالش به همه درباره احساستان از شرکت کردن در این چالش بگویید.

۷. تشویق: لطفاً اگر تجربه تان عالی بود و کس دیگری به نظرتان می‌آید که می‌تواند از مشارکت در این چالش سود ببرد لطفا لینک این مقاله را برایش بفرستید.

متشکرم

با مشارکت در چالش آسیب پذیری، شما نه تنها به عمق داستان خود رفته‌اید و ابزارهایی برای خودشناسی خلق کرده‌اید بلکه به دیگران نیز کمک کرده‌اید که احساس تنهایی کمتری کنند و شاید الهام بخش آنها شده باشید برای اینکه داستان خودشان را به اشتراک بگذارند. یکی از چیزهایی که دنبال کنندگان چالش آسیب پذیری به من گفته‌اند این است که علت اینکه آنها عاشق خواندن پستها هستند، ارتباطیست که می‌توانند با داستان‌ها برقرار کنند و دیگر احساس نمی‌کنند تنها آن‌ها آن تجربه را داشته اند. در واقع فرد یا افرادی که می‌توانند بیشترین تاثیر را بپذیرند کسانی هستند که با پست‌های شما درگیر نمی شوند. به یاد داشته باشید که حتی اگر شما فقط به یک نفر امید بدهید، به انجامش می ارزد.

سلب مسئولیت

چالش آسیب پذیری جایی برای عشق است. این بدان معناست که لطفاً همدلی، مهربانی و احترام نسبت به یکدیگر نشان دهید. اگر کسی شجاعت این را داشته که بخش‌هایی از خودش را در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارد، پس لطفاً عشق و حمایت نثارشان کنید. مشارکت در این چالش برای دیگران نیست؛ برای شما و رشد شخصیتان است. هدف از آن کمک به شما برای کامل تر شدن و احساس راحتی با خودتان است. بنابرین، با وجود اینکه دریافت لایک و کامنت‌های مثبت خوشایند است اما مقصود از انجام این چالش نیست ما واقعاً هیچ کنترلی بر واکنش‌های مردم نسبت به پست‌هایمان نداریم. مهم آن است که مردم به خودشان گوش کنند، شهود خود را دنبال کنند و محدودیت‌های خود را بشناسند. در حین انجام این چالش درونی ممکن است مسائل بسیاری بروز کند که اغلب دردی را به همراه دارد که از وجود آن‌ها در درونمان آگاه نبودیم. بنابرین لطفاً حدود مناسبی مشخص کنید و در صورت نیاز به دنبال دریافت کمک حرفه ای بروید. علاوه بر این لطفاً از این فرآیند لذت ببرید. این می‌تواند یک تجربه‌ی تحول آفرین برای زندگی شما باشد.

درباره نویسنده

من یک انسانم که همیشه در جستجوی جواب‌ها بوده‌ام. چرا من مضطربم؟ چطور می‌توانم خوشحال باشم؟ مقصود من چیست؟ چطور می‌توانم جذاب‌تر شوم؟ منظورم این نیست که همه‌ی جواب‌ها را دارم اما بعد از بیش از ۱۵ سال امتحان کردن روشهای مختلف مانند یوگا، مراقبه، مشاوره، گروه‌های حمایتی، تغذیه سالم و ورزش چیزهای بسیاری آموخته‌ام و یکی از آن‌ها این است که آسیب‌پذیری می‌تواند زندگی ما را دگرگون کند.

(کالین بندر سال ۲۰۱۹ توی فیس بوک چالش اعلام کرد که پرونده این پروژه براش بسته شده و شاید وقتش باشه افراد دیگه‌ای این راه رو ادامه بدن.)

کلامی از مترجم؛ سعید دانشمندی

اولین بار که به چالش آسیب پذیری برخوردم، پس از مشاهده‌ی سخنرانی‌های تد دکتر برنه براون درباره مبحث آسیب پذیری بود. بعد از سال‌ها حس کرده بودم جواب بسیاری از خلاها و سوال‌هایم درباره ی زندگی را فهمیده‌ام و کنجکاو بودم بیشتر بدانم. جستجویم در اینستاگرام من را با این چالش آشنا کرد و با وجود اینکه احترام و ارزش زیادی برای اشتراک گذاری شجاعانه ی شرکت کنندگانش قائل بودم، نمی‌توانستم خودم را راضی به شرکت در آن کنم. ماه‌ها بعد در یک دوره‌ی خودشناسی شرکت کردم که نشانم داد کمبودهای زندگی ام از کدام رفتارها و باورهایم نشات می‌گیرند. در دل آنها پنهان شدن پشت نقاب‌های مختلفی بود که به تناسب محیط تغییر می‌کردند. با نزدیک شدن به پایان دوره تصمیم گرفتم به چالش آسیب پذیری رجوع کنم و این بار انجامش دهم. هر روز به مدت ۳۰ روز یک ویدیو برای جواب دادن به هر سوال ضبط کردم و در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم. بعضی سوالات اشتیاقم را بر می‌انگیختند و برخی اشکم را در می‌آوردند اما هر طور بود به تعهدم پایبند ماندم و چالش را به انجام رساندم استقبال و حمایت مردم در فضای مجازی دور از انتظار بود و دلیلی شد برای ادامه دادن این سلسله مباحث. هدف از ترجمه ی کتابچه‌ی چالش آسیب پذیری راحت کردن درک مفاهیم مربوط به آسیب پذیری و نیز چیستی و چرایی این چالش است. اعتقاد دارم مانند هر جامعه‌ی دیگری ما نیاز حق داریم با صداقت و پذیرش بیشتری در کنار هم زندگی و رشد کنیم و راه رسیدن به این وضعیت آرمانی را آسیب پذیری می‌دانم. امیدوارم همانطور که خواندن این کتابچه و شرکت در این چالش من را از قید بسیاری از تردیدهایم درباره‌ی خود حقیقی‌ام رها کرد ایرانی‌های دیگری نیز از آن بهره ببرند.

By آرزو ویشکا

نویسنده، مترجم، تولیدکننده محتوا و تسهیلگر حلقه های حمایتی جیپسی، مترجم کتاب سفر به انتهای دنیا - انتشارات پرتقال، فارغ التحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین، علاقه مند به کتاب های توسعه فردی، روانشناسی، ادبیات ژانری و به خصوص گمانه زن، ادبیات ژاپن، مانگا، مانهوا، انیمه، فیلم و سریال، موسیقی پس زمینه بازی، فیلم و انیمه

2 thoughts on “درباره چالش آسیب پذیری؛ چالشی برای بهبود شرم فلج کننده

  • سارا باقری

    منم از امروز شروع میکنم و به سوال های چالش برای خودم جواب میدم و شاید با یکی دونفر که بهشون اعتماد دارم داستانم و جواب هام رو به اشتراک بگذارم.

    پاسخ
  • سارا باقری

    رسیدم به سوال چهارم

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *