تجربه از دست دادن یه خونه یه تجربه عاطفی عمیقه که معمولاً با احساساتی مثل غم، شرم و ابهام همراه میشه. ممکنه یکی به خاطر مسائل مالی از خونه فعلیش بره یا برای مهاجرت یا حتی برای یه اتفاق مثبت خرید خونه به جای اجارهنشینی. برای افرادی که با چنین وضعیتی روبرو هستن، حمایت دوست و خانواده میتونه تفاوت زیادی به وجود بیاره. شاید بدونین به کسی که یه نفر رو از دست داده چی بگین و چجوری باهاش رفتار کنین ولی به رسمیت شناختن سوگواری تغییرات زندگی خیلی برامون ملموس و آشنا نیست پس لازمه که واضحتر در موردش حرف بزنیم.
▎درک فضای عاطفی
قبل اینکه شتابزده بخواین حرف بزنین اول باید بدونین فرد سوگوار با چه حسهایی مواجهه، پس قدم اول شناسایی احساساته:
۱. غم: از دست دادن و تغییر خونه میتونه شبیه به از دست دادن یه عزیز باشه. خونه برای یه آدم نماد امنیت و حس تعلقه و توش کلی خاطره ساخته.
- شرم: اگه یکی به خاطر مسائل مالی از خونهاش بره ممکنه احساس ناکافی بودن یا شکست کنه. اگه یکی به خاطر مهاجرت بره ممکنه بابت روزهایی که از آرامش خونه غایت استفاده رو نبرده ممکنه حس شرم رو تجربه کنه. ممکنه بابت بخشهایی از خونه که خوب ازشون نگهداری نکرده احساس شرم کنه یا بابت آدمهایی که قبل رفتنش دعوت نکرده و الی آخر.
- ترس: عدم قطعیت و ابهام درباره آینده و محل زندگی بعدی.
▎چه کارهایی باید انجام بدین و چی بگین؟
۱. گوش دادن فعالانه
– بگین: من هستم. تا جایی که برات امنم و راحتی میتونی باهام حرف بزنی.
– چرایی گفتن این حرف: محیا کردن فضایی امن برای ابراز احساسات میتونه خیلی تسکیندهنده باشه. گوش دادن فعال نشون میده که شما احساسات و تجربیات اون آدم رو ارزشمند میدونین.
۲. احساساتش رو معتبر بدونین
– بگین: کاملاً قابل درکه که الان غمگین باشی یا حس کنی تحت فشاری.
– چرایی گفتنش: اعتبار دادن به حس غم بهشون کمک میکنه یادشون بیاد که غمگین بودن طبیعیه و این مجوز به هضم حسها کمک میکنه.
۳. کمک عملی پیشنهاد بدین
– بگین: چیزی هست که بتونم الآن برات انجام بدم؟
– چرایی گفتنش: ارائه حمایت ملموس—چه کمک توی بستهبندی، پیدا کردن منابع یا فقط بودن کنارشون—میتونه بخشی از بار روی دوششون رو کم کنه.
۴. منابعتون رو به اشتراک بذارین
– بگین: من میتونم برای جا به جایی بیام کمکت. اگه نیاز داشتی بگو.
یا
برای بازسازی خونه بعدی چند تا متخصص با هزینه معقول میشناسم. اگه دوس داشتی بگو معرفی کنم.
یا
اگه کمک مالی خواستی روم حساب کن.
یا
میخوای بعضی روزا که مشغول بستهبندیای، برات غذا درست کنم؟ یا بفرستم؟
– چرایی گفتنش: وجود منابع و احساس وجودشون به سرسختی و تاب آوری آدمها کمک میکنه و باعث میشه از حالت بقا خارج بشن و ذهنشون برای حل مسائل خلاق بشه.
۵. صبور باشین
– بگین: هر وقت نیاز داشتی، من اینجام.
– چرایی گفتنش: سوگواری خطی نیست؛ اون فرد ممکنه روزهای خوب و بدی داشته باشه. صبوری شما حمایت شما رو اثر بخش میکنه.
▎چه کارهایی نباید انجام بدین و چی نگین
۱. از کماهمیت جلوه دادن تجربه اونها و بی اعتبارسازی حسهاشون پرهیز کنین
– نگین: مهم اینه که سالمی.
یا
وضعیت میتونست بدتر باشه.
یا
تو قوی هستی.
یا
حتما خیری توش هست.
یا
حتما اتفاقای خوبی در انتظارته.
– چرایی نگفتنش: چنین حرفایی میتونه بیتوجهی به نظر برسه و ممکنه بهشون این حس رو بدین که غمگین بودن غیرطبیعیه یا باید زودتر شاد بشن. یا بابت غمشون ممکنه عذاب وجدان بگیرن. هر از دست دادنی در نوع خودش مهمه.
۲. مشاورهای که ازتون خواسته نشده ندین
– نگین: اگه میرفتی سر فلان شغل این اتفاق نمیافتاد.
یا
به جای این مدل از اون مدل بسته بندیها استفاده کن.
یا
یه سال بخور نون و تره، صد سال بخور نون و کره!
– چرایی نگفتنش: شاید نیت خوبی داشته باشین، مشاورههای ناخواسته میتونه احساس فشار رو بیشتر کنه یا بعضی جنبههای احساسی ماجرا رو براشون بی اعتبار کنه یا نادیده بگیره.
۳. از مقایسه کردن اجتناب کنین
– نگین: من قبلا اسباب کشی کردم بعدش خیلی اوضاعم بهتر شد و خیلی خوب باهاش کنار اومدم، تو چرا انقدر سخت میگیری؟
یا
من قبلا این کار رو کردم پشیمون شدم.
یا فلانی قبلا این کار رو کرد فلان شد.
– چرایی نگفتنش: سفر زندگی هر فرد منحصر به فرده. مقایسهها میتونن حس آدمها رو بی اعتبار کنن و معمولا تمایز افراد نادیده گرفته میشه. این کار فقط فشار احساسی مسائل رو بیشتر میکنه.
۴. اجازه بدین روند سوگواری با سرعت خودش پیش بره
– نگین: پاشو دیگه غصه بسه. چقدر دیگه میخوای ماتم بگیری.
– چرایی نگفتنش: سوگواری زمان میبره و سریع رد شدن ازش در بلند مدت باعث باقی موندن یه سری حسهای حل نشده میشه.
۵. تمرکز صحبت رو روی حسهای خودتون برنگردونین
– نگین: منم خیلی ناراحت شدم که از این خونه میری، منم دلم براش تنگ میشه.
– چرایی نگفتنش: طبیعیه که شما هم حسهای خودتون رو داشته باشین اما تغییر موضوع به سمت احساسات خودتون میتونه درد اونا رو کمرنگ کنه. ممکنه باعث بشه حس کنن غمشون نادیده گرفته شده. اگه شما هم حسهای حل نشدهای درونتون بالا اومده خوبه که بهشون توجه کنین ولی اون حسها رو جلوی فرد سوگوار باز نکنین و به باقی اعضای سیستم حمایتیتون برای تنظیم هیجانی مراجعه کنین.
۶. از تأکید روی فقدان خودتون اجتناب کنین
– نگین: یادمه وقتی خونهام رو از دست دادم، چقدر برام سخت بود.
– چرایی نگفتنش: به اشتراک گذاشتن تجربیاتتون گاهی می تونه مفید باشه ولی گاهی میره توی زیر مجموعه مقایسه فقدانها. مهمه که به آدما فضا بدین تا حسهاشون رو بگن، بدون اینکه نیاز بشه جای اینکه خودشون دلداری بگیرن، سوییچ کنن روی دلداری دادن شما.
▎تمرین همدلی به طور مؤثر
- به احساساتتون اعتبار بدین ولی مرکزیت ندین: اگه تغییر خونه شما رو هم غمگین کرده میتونین یه اشاره مختصری بکنین ولی سریع موضوع رو روی درد اونا برگردونین. مثلاً بگین: منم دلم براش تنگ میشه ولی میخوام بدونم تو چه احساسی داری؟
اینجوری به حسهای خودتون اعتبار میدین بدون اینکه روی حسهای اونا سایه بندازین. - تشویقشون کنین که خاطراتشون رو به اشتراک بذارن: به جای تمرکز روی نوستالژی خودتون از اون خونه، از اونا بخواین خاطرههای مورد علاقهشون از خونه رو بگن.
بپرسین: کدوم خاطره از این خونه برات بولدتره؟ این کار بهشون اجازه میده حسهاشون رو پردازش کنن و در عین حال حمایت شما رو احساس کنن.
🌱
نکته: پیگیری کنید. بعضیهامون عادت داریم یه بار حضورمون رو نشون بدیم و بعد غیبمون بزنه. حضور پیوستهاتون رو به نحوی نشون بدین. اصرار نکنین به کمک ولی خیلی هم دور نشین. همون حوالی و در دسترس باشین.
🌱